ساحل آرامش

عالیه

ساحل آرامش

عالیه

چقدر زود به پایان رسید



 
در فرهنگى که نوشدارو بعد از مرگ سهراب مى رسد، علاج واقعه را نمى توان قبل از وقوع کرد. به همین خاطر وقتى در یکشنبه پیش بازى ایران و مکزیک به پایان رسید، خیل عظیم هواداران مکزیکى تا ساعاتى پس از نیمه شب «نورنبرگ» را قرق کرده بودند و دست از شادى و پایکوبى نمى شستند.
این در حالى بود که طرفداران تیم ایران - که تعدادشان کمتر از یک پنجم رقیب بود - غمگین و سرافکنده راهى منازل خود مى شدند. ایرانیان یک بار دیگر احساس کردند که در میدانى بازنده شده اند که سزاوار آن نبوده اند.
کنفرانس مطبوعاتى مربیان تیم ملى در شهر کوچک و زیباى فردریش هافن در حالى ترتیب داده شد که اخبار دریافتى از ایران حاکى از وضعیتى مشابه بود. اعتراض ها عموماً متوجه مربى تیم و على دایى شده بود، جایى که به نظر مى آمد حلقه اصلى تصمیم گیرى شکل مى گیرد.
سالن کنفرانس مطبوعاتى تیم ملى ایران در هتل زیبا و کلاسیک شهر، مملو از خبرنگاران ایرانى بود و تعدادى خبرنگار خارجى نیز حضور داشتند. اما با غیبت على دایى و میرزاپور از این جلسه - که چنین شایع شده بود که خود را براى پاسخگویى آماده خواهند کرد- روشن شد که برانکو ایوانکوویچ آماده است تا با حضور خود، یک تنه در برابر سیل انتقادات ایستادگى کند.
برانکو به یاد همگان آورد که مکزیک سرگروه و داراى مقام چهارم رده بندى فیفاست و تذکر داد این تیم در دو سال گذشته بر برزیل و آرژانتین غلبه کرده است و چنین بود که به خبرنگاران ایرانى حاضر در کنفرانس مطبوعاتى خاطرنشان کرد که از یاد نبرند با تیم ایران در جا م جهانى حاضر شده اند!
برانکو که به همراه بازیکنان تیم ایران چهار بار بازى تیم مکزیک را مرور کرده بود، اعتقاد دارد که مکزیک در نیمه دوم کار خاصى صورت نداد و تنها از اشتباهات بازیکنان ایران سود برد. یکى از خبرنگاران ایرانى به طعنه مى گوید: «اگر تیم ایران به رختکن نمى رفت، شاید قادر بود از نتیجه نیمه اول دفاع کند؟!»
هنوز کسى حاضر نیست درباره مشکلات تیمى  که شمار بسیارى آن را ضعیف ترین تیم جا م جهانى ۲۰۰۶ مى دانند، بى پرده صحبت کند. اما در لابه لاى صحبت هاى خودمانى خبرنگاران ایرانى و خارجى، مى توان به دلایل متعدد و مهمى  پى برد.
اینکه کریمى  چنان آسیب دیده که حتى قادر نیست نیمى  از بازى خود را به نمایش بگذارد؛ مهدوى کیا براى آنکه هر چند دقیقه یک بار خودى نشان دهد از جریان بازى خارج مى شود؛ کعبى اساساً در هنگام دفاع موفق نیست؛ رحمان رضایى درگیرى هاى نزدیک را مى بازد؛ میرزاپور نمى تواند از پاس خود استفاده کند و یا اینکه على دایى سال هاست موقعیت شهریارى خود را از دست داده است. ایرانى ها ضرب المثلى دارند که مى گوید ترس برادر مرگ است. هیچ کس از محافظه کارى مربیان تیم ملى سخن نمى گوید. آنها بسیار خوش شانس بودند که در بازى اول به دلیل ترس زیاد خود، تنها سه بار مردند. در حالى که شاید مى توانستند به دفعات شاهد مرگ خویش باشند.
برانکو از آن مربیانى نیست که بازیکنان خود را قربانى ضعف هاى خویش مى کنند. این مسئله، دست کم در کنفرانس مطبوعاتى ظهر چهارشنبه مشهود بود. اما در عین حال کسى هم نیست که بتواند در برابر موج خشم و نارضایتى مردم از نتایج تیمى دفاع کند که زیبا بازى نمى کند.در عین حال، به رغم آنچه ظاهراً به نظر مى رسد، او تنها کسى نیست که در این میانه مقصر است. در پشت سر وى فضایى آمیخته از اختلاف، عقده گشایى، کوته بینى و سوء مدیریت نهفته است که کمتر کسى ممکن است از سایه هاى شوم آن جان سالم به در ببرد. در آستانه یک دیدار سخت با پرتغال، پس از یک تمرین نه چندان دلچسب و پیش از عزیمت تیم ملى ایران به فرانکفورت، در شرایطى که برانکو وعده پیروزى بر پرتغال را مى دهد و به جوانانى مانند آندرانیک تیموریان و محرم نوید کیا امید مى بندد، کمتر خبرنگارى است که متوجه شود سخنان مربیان تیم ملى ایران در توجیه بازى این تیم درست به اندازه سکوت و انتظار دلسوزان تیم براى خراب تر نکردن اوضاع، سست است!
کسى دیگر به حجت هاى مربى برکنار شده توجه نخواهد کرد. این را زنگ تلفن هاى دستى که یک در میان در لابه لاى سخنان او به صدا درمى آیند و توجهى به تذکرات مدیر جلسه نمى کنند، تذکر مى دهند. براى ایرانیان جا م جهانى ۲۰۰۶ آغاز نشده، پایان یافته است.

چه کسى جلودار آرژانتین است

 
مارادونا : این تیم قهرمان مى شود
200268.jpg
وصال روحانى:چه کسى جلودار آرژانتین است؟ این سئوالى است که بعد از پیروزى ۰ - ۶ عصر جمعه تیم ملى فوتبال این کشور در برابر صربستان در گروه سوم جام جهانى ۲۰۰۶ بر هر زبانى جارى است.
با این حال شکى نیست که ضعف چشمگیر صربستان از دلایل اصلى ثبت این نتیجه بود و هر چقدر که بازى روان و حرکات عالى یاران ریکلمه تماشاگران را سحر کرد، تسلیم بودن مردان ایلیا پتکوویچ هم در این قضیه دست داشت. در عین حال هنر آرژانتینى ها که از همان دقایق نخست به جریان افتاد صحنه هاى بسیار زیبایى را خلق کرد و از آنان یک مدعى جدى براى فتح جام ساخت و در حالى که به جز اسپانیا سایر بزرگان در ۸ روز نخست جام کار فوق العاده اى را صورت نداده بودند، آرژانتین سنگ تمام گذاشت.
گلزنان آرژانتین، ماکسى رودریگز (۲ گل)، استبان کامبیاسو، هرنان کرسپو، کارلوس تروز و لیونل مسى بودند، اما به دشوارى مى شد یکى را بر دیگرى ارجح شمرد. از یک سو خوان رومن ریکلمه با قرار داشتن در متن تمامى حرکات موثر و «منجر به گل» تیمش عنوان ستاره مسابقه را مال خود کرد و از جانب دیگر کامبیاسو، ماسکرانو، و سورین نیز چنان فنى و موثر به بازى پرداختند که به هیچ روى نمى شد چشم بر مهارت آنان بست. ماکسى رودریگز که گل هاى اول و سوم آرژانتین را زد و سپس در دقیقه ۷۴ جایش را به مسى داد، مى گفت: «واقعاً نمایش فوق العاده اى بود. چیزى فراتر از توصیف و مسئله اى که خودمان نیز انتظار آن را نداشتیم.»
آرژانتین با این برد ۶ امتیازى شد و این پیروزى را ضمیمه برد ۱-۲ دور نخست در برابر ساحل عاج کرد و صعودش را به مرحله بعدى مسجل ساخت. در حالى که حذف صربستان با این باخت قطعى شد، ناظران از حالا از خود مى پرسند که سقف صعود و موفقیت هاى آرژانتین در این جام به کدام حد و اندازه خواهد رسید. کامبیاسو که گل دوم تیم خوزه پکرمن را در پى یک سرى پاسکارى طولانى و عالى بین یارانش در دروازه صربستان جاى داد، مى گوید: «ما در یک گروه سخت قرار داریم، اما دیدید که چطور به آنچه مى خواستیم، رسیدیم. این تیم هم فنى و هم محکم است و از اعتماد به نفس لازم هم بهره مى برد. فکر مى کنم بهتر از این براى ما غیرممکن باشد.» در حضور «دیه گو مارادونا»ى معروف که بر روى سکوها نشسته بود و براى هموطنانش و مردان داخل میدان دست تکان مى داد و پیراهن تیم ملى کشورش را در دست داشت، ملى پوشان آرژانتین تمام دلایل لازم را براى شادى هواداران خود فراهم آوردند. همین مسئله و گل هاى زیبایى که مردان پکرمن به ثبت رساندند، باعث شد مارادونا بگوید: «ما باز هم قهرمان جهان مى شویم، درست  مثل سال ۸۶.»
• سال مارادونا
سال مورد بحث سالى است که آرژانتین با درخشش خیره  کننده «کاپیتان مارادونا» و در حالى که وى در اوج نشاط و کارایى اش قرار داشت، جام جهانى را در خاک مکزیک براى دومین بار فتح کرد و اگر بگوییم آن جام یک تنه توسط «مارادونا»ى چپ پا و خلاق فتح شد، حرفى به گزاف نگفته ایم.
براساس نمایش عصر جمعه در ورزشگاه گلزن کرشن آلمان باور ادعاى مارادونا چندان سخت نمى نماید.ته وز ۲۲ساله و چپ پا که گل اش را با پاى راست و پس از دریبل زدن دو مدافع تنبل صربستان به ثمر رساند، مى گوید فراتر از نمایش هاى فردى او و یارانش و تخصصى که در کارهاى فنى و دریبل زدن و مانورهاى انفرادى دارند این روح تیمى و سنجش صحیح امور و اتفاقات در تمام گستره زمین بود که این پیروزى فوق العاده را براى آرژانتینى ها رقم زده است. «ببینید، هر کار که ما مى کنیم در ارتباط با یکدیگر و براى یاران کنارى مان است، حتى اگر به نظر برسد که با یک کار فردى صورت پذیرفته است.»
مسى ۱۹ساله و چپ پا و بارسلونیایى که در اکثر ماه هاى اخیر مصدوم و ناپیدا بوده است، سرانجام از دقیقه ۷۴ به جاى ماکسى رودریگز به میدان آمد و در همین مدت کوتاه فوق العاده کار کرد و یک گل ساخت و یک گل زد، اما با رجعت به دقایق قبلى مسابقه و آنچه در نیمه اول روى داد، باید متذکر شویم که هر دو گل نخست آرژانتین شاهکار نشان مى دادند.
این گل ها را ماکسى رودریگز و استبان کامبیاسو در پى حرکاتى گروهى و سریع و پس از چند پاسکارى بسیار جالب به ثمر رساندند ولى به نظر مى رسید که کل نفرات این تیم در متن حرکت قرار دارند و بازى این تیم شبیه به یک موج شده بود که مقاومت در برابر آن امکان نداشت.
شکى نیست که اخراج شدن ماتیا کژمان مهاجم صربستان که در دقیقه ۶۵ و پس از تکل دو پاى او بر روى پاى خاویر ماسکرانو شکل گرفت و به واقع ۱۰ نفره شدن صرب ها سهم زیادى در یک طرفه تر شدن برد آرژانتینى ها داشت اما روانى بازى یاران آیالا را نیز نمى شد انکار کرد. مسى در اولین دقایق حضورش در میدان پا به توپ شد و از سمت چپ گریخت و یک پاس در عرض فرستاد تا هرنان کرسپو توانست از پشت خط دفاعى حریف سر برآورد و با یک بغل پا کار را تمام کند و گل چهارم را بزند. دقایقى بعد کارلوس ته وز چنان ماهرانه بر سر توپ زد و دو مدافع حریف را پشت سر گذاشت و با یک شوت پاى راست دروازه صربستان را فرو ریخت که به نظر مى رسید از آغاز در میدان حاضر بوده و خود را گرم و آماده این فرصت مى کرده است حال آنکه تنها در ۳۲ دقیقه آخر و به جاى خاویر ساویولا به میدان آمده بود. دفاع صربستان در این دقایق مظهر ضعف بود و هیچ استحکامى نداشت و ایراد و نقصان از در و دیوار آن مى بارید و بنابراین جاى تعجبى نداشت که یاران آیالا و ماسکرانو بدان گونه در آن مانور و در قلب آن حرکت مى کردند در نهایت خود مسى به روند گلزنى در این روز خاتمه بخشید و گل ششم آرژانتین را با یک شوت دقیق پاى راست در پى پاس عمقى یارانش به ثمر رساند و این در حالى است که او هم مثل ته وز اصولاً و ذاتاً یک چپ پا است و کمتر توانسته با پاى راستش کارهاى مهمى را صورت دهد.
• حقیقت چیست؟
در عین حال و به رغم تمام محسنات فوق و تعریف هایى که به واقع سزاوار آرژانتینى ها است، کمتر مى توان در مورد آینده آنان به طور قطعى اظهارنظر کرد و به صراحت گفت که به چه رتبه اى خواهند رسید. اینکه در هنگامه نمایش هاى متوسط و در روزهاى عدم درخشش سایر مدعیان، آرژانتین بدین گونه یک حریف نامدار را خرد مى کند، قطعاً نشانگر ارزش هاى این تیم است و به لحاظ فنى آنان واقعاً در سطح بالایى هستند و تیمى که مى تواند امثال آیمار، کروز، کولوچینى، پالاسیو و میلیتو را روى نیمکت بنشاند و بدون حتى یک دقیقه استفاده از آنها ۶ گل به صربستان بزند، قطعاً مهارت هاى خود را نشان مى دهد و از شایستگى هاى غیرمتعارفش سخن مى گوید. اما جام جهانى میدانى دشوار و تورنمنتى بس طولانى است و خیلى ها ترجیح مى دهند که طى زمان برگزارى یک تورنمنت به تدریج اوج بگیرند و نه در همان اوایل رقابت ها زیرا همیشه این خطر وجود دارد که «روز نزول» و «نمایش بد» این گونه تیم ها مقارن با مرحله حذفى جام شود و در آن صورت دیگر فرصتى براى جبران باقى نخواهد بود حال آنکه هر لغزشى از این دست اگر در مرحله گروهى تحقق یابد فرصت براى تلافى وجود خواهد داشت.
از دومین (و آخرین) قهرمانى آرژانتین در جام هاى جهانى ۲۰ سال مى گذرد، اما اگر پیش بینى مارادونا و شمارى قابل توجه از یاران و همفکران او درست از آب درآید و آرژانتین براى سومین مرتبه قهرمان شود، آنگاه مى توان اعتراف کرد که این تیم با بهره جستن از شمارى از مستعدترین فوتبالیست هاى جوان دوران به این توفیق رسیده است.
تیمى که مى تواند امثال زانتى، ورون، سولارى، ساموئل و لوپز را به کلى انتخاب نکند و چشم به دى الساندرو نیز ببندد و بر پایه حضور امثال «کاپیتان سورین»، ماسکرانو و البته ریکلمه و کرسپو و مسى کمبودى را در راه کسب قهرمانى حس نکند.

ضد حال یعنی این!!!!!!!!

 
دخترجوانی ازمکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل
شد
پس از دوماه، نامه ای ازنامزدمکزیکی خوددریافت می کند به این مضمون 
 
لورای عزیز، متأسفانه دیگرنمی توانم به این رابطه ازراه دورادامه بدهم وباید بگویم که دراین مدت ده بار به توخیانت کرده ام !!!
ومی دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من راببخش وعکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
 باعشق : روبرت
 

دخترجوان رنجیـده خاطرازرفتارمرد، ازهمه همکاران ودوستانش می خواهدکه عکسی ازنامزد، برادر، پسرعمو، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند وهمه آن عکس ها راکه کلی بودند باعکس روبرت، نامزد بی وفایش، دریک پاکت گذاشته وهمراه با یادداشتی برایش پست می کند، به این  مضمون
 
روبرت عزیز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قیافه تورا به یادنیاوردم، لطفاً عکس خودت راازمیان عکسهای توی پاکت
جداکن وبقیه رابه من برگردان
 
 
Image Hosted By Imagehigh.com

الکی

یه کلاغ روی یه درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد... یه خرگوش از کلاغ پرسید: منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم و هیچ کاری نکنم؟ کلاغ جواب داد: البته که می تونی!... خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد... یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد!
نتیجه اخلاقی: برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی، باید اون بالا بالاها نشسته باشی!

تا کی؟

 
تا کی؟
 تا کی عاشق باشم و از عشقم دور ؟ تا کی اسیر تنهایی هایم باشم و از یارم دور .....؟
تا کی باید به خاطر دوری تو اشک بریزم و حسرت آن دستهای گرمت را بکشم...؟
 تا کی باید از خدای خویش التماس کنم تا تو را به من برساند ، نزدیک و نزدیک تر کند
 تا بتوانم تو را در آغوش بگیرم؟... تا کی باید صدای غم انگیز آواز مرغ عشق را بشنوم
 و دلم برایت تنگ شود؟ تا کی باید غروب پر درد عاشقی را ببینم و دلم بگیرد!

تا کی باید تنهایی به خورشیدی که آرام آرام به پشت کوه ها می رود را نگاه کنم و
 تا کی باید لحظه ها و ثانیه ها را یکی یکی بشمارم تا لحظه دیدار با تو فرا رسد؟ خسته ام !
 یک خسته دلشکسته عاشق بی سر پناه.... عاشقم ! یک عاشق دیوانه سر به هوا .....
تا کی باید کنج اتاق خلوت دلم بنشینم و با قلم و کاغذ درد دل کنم؟...
 تا کی باید دلم را به فرداها خوش کنم و پیش خود بگویم آری فردا وقت رسیدن است!

تا کی باید در سرزمین عشاق سر به زیر باشم و چشمهای خیسم را از دیگران پنهان کنم؟
 تا کی باید بگویم که عاشقم ، ولی یک عاشق تنها ، عاشقی که معشوقش در کنارش نیست!
تا کی باید به انتظارت زیر باران بنشینم و همراه با آسمان بنالم و ببارم....
 و تا کی باید با دستهای خالی ، با آغوش سرد ، با دلی خالی از آرزو و امید ، با چشمانی
 خیس و شاکی زندگی کنم؟ آری تا کی باید تنها صدای مهربان تو را بشنوم
 ولی در کنار تو نباشم عزیزم! تاکی؟

روش های درس خواندن پسر ها و دختر ها

دخترها: بعضی از اونا واقاً می خونند حالا چی می خونند خدا میدونه ولی واسه اینکه تابستون راحت باشن و به بهانه کلاس سنتور , نقاشی , و با دوست پسر عزیزش برن عشق صفا به دلیل مسایل غیر اخلاقی ادامشو نمی نویسم وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...( پیشه همون پسره که با هم رفتن ددر) یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند یه سری هم به دلیل اینکه دوست پسر نداران و انگیزه ای برای دودر کردن کلاسا ندارن مجبورن خر بزنن تا برن دانشگاه (اخه شنیدن تو دانشگاه دوست پسر فراوونه)نکته(دلیل اینکه پسرا نمیرن دانشگاه همین دختراس(البته از نوع سیریشش

و اما پسر ها: یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ... یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون. همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون می بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خر میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی

ازدواج برای آقایون خوبه یا بد؟

قبل از ازدواج
بعد از ازدواج
نتیجه گیری اخلاقی
خوابیدن تا لنگ ظهر
بیدار شدن زودتر از خورشید
سحر خیز شدن
رفتن به سفر بی اجازه
رفتن به حیاط با اجازه
معتبر شدن
خوردن بهترین غذاها بی منت
خوردن غذا های سوخته با منت
تقویت معده
استراحت مطلق بی جر بحث
کار کردن در شرایط سخت
ورزیده شدن
دیدوبازدید از اماکن تفریحی
سر زدن به فامیل خانوم
صله رحم
... آموزش گیتار و سنتور و
آموزش بچه داری و شستن ظرف
همدردی با مرد ها
گرفتن پول تو جیبی از پاپا
دادن کل حقوق به خانوم
مستقل شدن

تحملم یه حدی داره !!!

اگه یه بار همه 20واحد رو توی یه ترم افتادین !......... بی خیالش
اگه شما رو با نمره 11.99مشروط کردن !.........خوب شده دیگه

اگه استاد می خواد به جای آقا بهتون بگه خانوم !.........بگه

اگه یه دفعه هارد 60گیگابایت شما هاپولی هاپو شده!.........پیش میاد دیگه

اگه پرسپولیس قراره از سپاهان ببازه !.........ببازه

اگه سر مراسم خواستگاری،همونجا،عروس خانوم گفت نه!.........ایشاالله خوشبخت بشه

اگه آمریکا یه موشک اتمی تنظیم کرده درست روی خونه شما !.........مسئله ای نیست

اگه صبح اول مهر بجای ساعت 6،ساعت 7 رفتین سر کار !.........دقیقا" رفتین سر کار

اگه کفشی رو که امروز واکس زدین رو همه لگد می کنن !.........تعجبی نداره

اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین !.........مبارکه،عروسی رو که نمی شه نرفت

اگه کار شما به جایی رسیده که خودتون به خودتون ایمیل می زنین !.........اینجوری هم یه صفایی داره

اگه توی انتخاب واحد به شما 13واحد بیشتر نرسیده !.........حتما" حکمتی توی اون بوده

اگه بعد از 3ساعت چت کردن یادتون اومد که با اینترنت ساعت 500تومن ووصل شده بودین !.........مهم نیست

اگه شمعهای کیک تولد شما رو بقیه فوت کردن !.........لبخند بزنین

اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچر گیری بلد نبودین !.........خودتون رو نبازین

اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یکی پشت سرتون وایساده !.........عیبی نداره بابا

اگه بغل دستی شما سر کلاس که اتفاقا" کنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو کرد،شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد،خوب بهش نگاه کرد و بعد خیلی آروم زیر میز کلاس دستش رو پاک کرد !.........نه !این یکی رو شرمنده . آدمیزاد هم یه تحملی داره