ساحل آرامش

عالیه

ساحل آرامش

عالیه

وجدان و صداقت نیازمندیم !!

همسر عزیزم ! آن استکان چایی را که دیشب خوردی ، پبر از آرسنیک و مرگ موش بود ! از این که هنوز نمردی از تو تشکر می کنم !(همسر پشیمان ) 
 
 به دادگاه لاهه : اینجانب میلوسوویچ تا آنجا که یادم هست فقط 33333 به اضافه چند تا « 3» ی دیگر آدم های اهل بوسنی را کشتم و از این که اینقدر در 3 اصراف کردم و سه کردم ، صمیمانه معذرت می خوام ! ( میلوسوویچ ) 
 
 آقای قاضی !باور کنید من مقتول را ابتدا خفه کرده بعد اجزای بدنش را به طور مساوی و دقیقا به 74 تکه مساوی تقسیم کردم ، از این که در پرونده من آمده است ، اجزای بدن مقتول را ساطوری کرده امجدا شرمنده ام ف اینقد هم نامرد نیستم .( قاتل .. باب ! خیلی قاتله ) 
 
 
 شریک گرامی ام ! از این که برایت حبس ابد بریده اند خیلی ناراحتم . باور کن که قصد نداشتم سرت کلاه بگذارم ، فقط من 10 فقره چک تضمینی از توی گاوصندوق دزدیدم . آخ این خیانت محسوب می شه ؟ خودت قضاوت کن .( شریک بند کیف ) 
 
 دوستم ، خلبان از دست رفته ! آن روزی که مرا در جلوی جمع مسخره کردی تصمیم گرفتم از تو انتقام بگیرم . دیروز « من » باک بنزین هواپیما یت را خالی کردم اما نیت « من » در درجه اول صرفه جویی در مصرف سوخت بود .امیدوارم در آب ها و ابرها به تو خوش بگذرد .( دوست خلبان از دست رفته ) 
 
 کوسه های عزیز ! دندان هایتان را مسواک کنید . هر چند عذاب وجدان گرفته ام اما قایقی که تا 1 ساعت دیگر به محل تجمع شما خواهد رسید ، پر است از میخ و گلمیخ ، مواظب باشید دل درد نگیرید .(تابوت ساز) 
 
 پدر بزرک بزرگوارم !‌پزشکان امیروز گفتند پدربزرگ 120 ساله تو امشب می میرد . باور کن از این که این همه عمر کرده و خسته شده بودی ، دیشب تصمیم گرفتم در عزایت کیم چاشنی های «‌غیر توصیه شده » بریزم . در ضمن وصیتنامه ات را هم یک کاری کرده ام دیگه ،‌البته زیاد نگران نخواهی شد.( نوه منتظر الارث) 
 
نظرات 3 + ارسال نظر
نادر یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ب.ظ http://pani99.blogfa.com

سلام دوست خوبم
وبلاگ جالبی دارین
خوش باشی درپناه حق
بای

! دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ب.ظ http://alldaytimes.blogsky.com

علی آقای خوش مرام

* * *

ایوالله
اجتماعی هم حال می کنی
نوشته جالبی بود ... یه جورایی الان همه اینجوری شدن
تو کمین هم دیگه نشستیم ... حواسمون نباشه کلاه که هیچ
درسته مارو می ندازن تو کلاه ... همش از دست حکومت می نالیم
ولی اول از همه خود مردم به هم دیگه رحم نمی کنن

* * *
... مثلا َعاشق و معشوق همه ادعای الکی هست
تو این دور و زمونه دیگه لیلی و شیرین در کار نیست
کلی سوز و گداز آخرشم فقط به جیبت نگاه می کنن

ولی با همه اینا صفای عشق و معرفتو عشقه
عشق به دخترو نمی گم
خود عشق
می خوام اگه وقتی شد .... یه دوسه خط دربارش یه چیزی بنویسم
اگه بتونم

* * *
مطلبی که امروز زدی تو بلاگت واقعیت بود
مثل درخت بیدکی
تکیه مو دادم به کسی
شدم درختی تو کویر
تنها و خشک
یک اسیر

اما یه روزگاری بود
پدر بزرگمون می گفت
بهشت همین دنیای ماست
عشق و صفا اما کجاست

ترانه فرهاد بود
فرهاد پایه هستی یا نه؟

* * *

امروز یه خورده پکر بودم ... کامنتی که نوشته بودیو خوندم
چندتا کامنت دیگه هم بود
ضایع بود اگه می رفتم تو بلاگ دخترا این حرفارو می زدم
من از این شعرای عشقی زیاد می گم
ولی تو عالم واقعی عمری اگه جلوی دخترا گردن کج کنم

* * *
یا حق
!

فاطیما دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ب.ظ http://eshghesepid.persianblog.com/

سلام . چطوری ؟
به من هم سربزن . منتظرت هستم .
خوووب ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد